1یاداشت مهیمان – سعید چوپانی*: توییتر را با بیش از ۵۰۰ میلیون نفر عضو و ۳۴۰ میلیون توییت روزانه، می‌توان از عظیم ترین پدیده های وب دانست. ولی سوال اساسی اینجاست که چرا توییت می‌کنیم؟ برای پاسخ به این سوال به نگاهی موشکافانه نیازمندیم و بدیهی است که نیازمند بهره­گیری از داشته های علم روانشناسی خواهیم بود. در این نوشته، نگاهی گذرا به مطالعات انجام شده در این حوزه انداخته‌ام.

در ابتدا اینکه اگر با توییتر آشنایی ندارید، نگران نباشید. با توجه به پیوستن بیشتر ستاره‌های سینما، موسیقی، سیاسی و صد البته بیشتر دوستانتان به این شبکه، احتمالن شما هم به زودی با آن آشنا می‌شوید و حسابی برای خود در آن می‌سازید. زیرا تکنولوژی جبر دارد و نمیشه دربرابر آن مقاومت کرد و ایستاد. در واقع توییتر (twitter) یک شبکه اجتماعی برای به اشتراک گذاری محتوای ۱۴۰ کاراکتری است. انتخاب تعداد کاراکتر کم به این دلیل است که بتوانید به راحتی از گوشی موبایلتان هم توییت ارسال کنید، شاید به بیان ساده‌تر توییت‌ها همان اس‌ام‌اس‌هایی باشند که عمومی شده‌اند، البته با امکاناتی بیشتر و الگوریتم‌هایی پیچیده‌تر.

ولی نکته جالب در رابطه با توییتر و بقیه شبکه‌های اجتماعی حفره‌های روانی است که در زندگی بشر امروز پر کرده‌اند. فرق انسان با دیگر موجودات فقط در هوشمندی آن است و این هوشمندی در اجتماع به شکل‌های گوناگونی از جمله قانون متبلور می‌شود.  به تدریج جوامع از روستاها به شهرها سرازیر شدند و جامعه‌های کوچکی را در محل کار، تحصیل و عبادت تشکیل دادند. حال زمان آن رسیده است که این جوامع به جهانی مجازی هدایت شوند و از همین جاست که نقش توییتر، فیس بوک و … پر رنگ‌تر می­‌شود.

هرم سلسله نیازهای مزلو

برای بررسی بیشتر این موضوع باید نگاهی به هرم مزلو بیاندازیم. هرم مزلو نیارهای بشر را از نیازهای ساده تا پیچیده­‌تر لیست کرده است. نیازهایی که پایه هرم را شکل می‌دهند، نیازهای اولیه و حیوانی انسان هستند. مانند غذا، امنیت و … . پس از اینکه هر شخصی از جامعه قادر به تامین این نیازها بود می‌تواند به سراغ نیازهای بعدی مانند محبت، دوستی و بالاتر از همه خودشکوفایی برود. خودشکوفایی از مواردی است که یک شخص را در جامعه از بقیه متمایز می‌کند. توییتر مستقیمن نیازهای اجتماعی مانند نیاز به محبت، ارتباط، تعلق خاطر و … را هدف قرار می‌دهد. حضور در توییتر باعث می‌شود که احساس کنیم به ما توجه می‌شود و عضوی تاثیرگذار از جامعه هستیم.

mazlo

همه داستان به اینجا ختم نمی شود. استفاده از توییتر باعث نوعی عزت نفس کاذب در کاربران می‌شود و به انسان های معمولی احساس شهرت می‌دهد. (احساس Celebrity بودن) این شبکه اجتماعی به قدری خودخواهی را افزایش می‌دهد که کاربران آن تصور می‌کنند لحظه به لحظه زندگی آنها برای دیگران مهم است. به نظر می‌رسد پدیده انسان‌های معمولی مشهور – Micro Celebrity _ از بحران هویت افراد نشأت می‌گیرد. من توییت می‌کنم، پس هستم. من توییت می­کنم، پس مهمم. پس باهوشم. پس باندازه کافی خوبم. پس مردم دوستم دارند. به گفته دکتر Dan Lewis که در دانشگاه Sussex بعنوان Neuropsychologist مشغول تحقیق است، ما خودخواه‌ترین نسل انسان‌ها تا به امروز هستیم. او معتقد است که استفاده از توییتر نوعی درمان برای ارضا کردن احساس امنیت است.  اگر بقیه به شما توجه نکنند از ادامه زندگی باز می­مانید. توییتر این احساس امنیت را بصورت موقتی بوجود می‌آورد.

مشکل دیگری که به دنبال این پدیده بوجود می آید وجود افرادی است که کاری به جز پیگیری بقیه ندارند. وجود چنین افرادی که در اصطلاح به آنها Stalkers هم گفته می‌شود، ممکن است برای شما عجیب باشد ولی جالب است بدانید که برخی کاربران در کشورهای آمریکایی بوجود آمدن Stalker را برای خود جشن هم می‌گیرند! همه اینها دست بدست هم می‌دهند تا Tweetker ها را پدید بیاورند. افردای که ۲۴/۷ در اختیار توییتر هستند و تا وقتی که ساعت ۳ صبح و در هوای سرد انگشتان خود را برای ارسال توییت روی کیبرد نبرده باشید، نمی‌توانید آنها را درک کنید.

خود شکوفایی در توییتر

با نگاهی دوباره به هرم مزلو خودشکوفایی را در نوک آن می‌یابیم. آیا می‌توان در توییتر به خودشکوفایی رسید؟ افراد زیادی مانند تونی رابینز و امثالهم، حسابهایی در توییتر دارند و به ما میاموزند که چگونه به خود شناسی برسیم.  تئوری های روانشناسی وجودی نشان داده‌اند که هسته اصلی گرایش به سمت خودشکوفایی در کسب اعتبار شخصی است. آیا توییتر محل مناسبی برای کسب این اعتبار است و یا فضای آلوده‌ای را پدید آورده که ما را هر لحظه از خودمان دورتر می‌کند؟ اگر هایدگر و دیگر فیلسوفان گذشته زنده بودند، چه تصمیمی راجع به توییتر می‌گرفتند؟

توییتر را شاید نتوان چیزی بیشتر از یک هنر بزرگ اجتماعی دانست. یک هنر مفهومی که موضوع آن انسان و روابط آن است. تک به تک اعضای این شبکه اجتماعی جزوی از ماشین عظیمی هستند که به استفاده از آن عادت کرده‌اند و مهم ترین دستاورد آن به رخ کشیدن هوشمندی پدیدآورندگان آن است. قماری که هیچ وقت پایان ندارد و نهایتن همه بازنده اند به غیر از صاحب کازینو.

تا به حال به احساس خودتان موقع توییت کردن فکر کرده‌اید؟ بیشتر احساس پرنده ای محبوس در قفس را دارید و یا کسی که عاشقانه از حضورش در جهان لذت می‌برد؟ نکته اصلی در همین جاست، آیا انگیزه استفاده از توییتر در لذت از هستی است یا فرار از تنهایی؟ بیشتر به نظر می‌رسد که توییتر پاسخی باشد بر مونوفوبیای بشر.

البته می‌توان کمی خوشبینانه‌تر هم به قضیه نگاه کرد. ما با توییت کردن می‌توانیم نشانه‌ای از تمرکز حواس بر لحظات باشیم و هر کدام‌مان به یک نورون از مغز جهان تبدیل شویم. نورون‌هایی که پالس های الکتریکی را با توییت‌هایشان به هم ارسال می‌کنند و به سمت تکامل و آگاهی پیش می‌روند و این آگاهی می‌تواند آغاز تحول بعدی بشر باشد. به مثابه بال زدن پروانه ای که عاملی است برای پدید آمدن طوفان.

منبع : psychologytoday.com

* سعید چوپانی، دانشجوی  فناوری اطلاعات و وبلاگ‌نویس است.