بحث درباره مفهوم گوگل پلاس همچنان ادامه دارد. عده زیادی آن را شبکه اجتماعی می دانند و برخی نیز آن را مغاییر ساختار شبکه اجتماعی امروز دنیا معرفی کرده اند. در این مقاله کوتاه سعی می شود به این پارادوکس در قالب نوع ارتباط، جستجو، همکاری و رسانه پاسخ داده شود.
۱- گوگل پلاس شبکه اجتماعی نیست، بلکه یک لایه اجتماعی است.
ساختار گوگل پلاس به نوعی است که احساس می شود یک شبکه اجتماعی است. اما به نظر نمی رسد هدف گوگل از ایجاد آن ارایه یک شبکه اجتماعی باشد. آنها می خواهد یک لایه اجتماعی سرتاسری از خدمات گوگل (وب اکوسیستم) ارایه کنند. استراتژی گوگل این است که یک تجربه خوب و یک طراحی مناسب برای جذب اشتیاق کاربر مناسب است. به عنوان مثال به موارد زیر که می تواند در آینده در لایه های مختف گوگل پلاس تحقق یابد توجه کنید:
گوگل پلاس + گوگل داک = وعده گوگل ویو
گوگل پلاس + گوگل مپ + Latitude = فور اسکیور (FourSquare)
گوگل پلاس + گوگل مترجم = شبکه ای از همه زبان ها
گوگل پلاس + گوگل سایت = صفحاتی شخصی مانند صفحات فیس بوک
گوگل پلاس + تبلیغات Adwords = ….
شاید گوگل به مرور امکانات فوق را به پلاس اضافه می کند و آن روز دیگر نمی توان عنوان شبکه اجتماعی را برای گوگل پلاس در نظر گرفت. بلکه لایه اجتماعی که با طعم جدید خدمات گوگل را ارایه می دهد. بماند که گوگل گفته است که نسخه تجاری پلاس در راه است. باید منتظر خدمات جدید به روی آن بود و همه منتظر قدرت نمایی گوگل هستند.
۲- گوگل پلاس قاتل فیس بوک نیست
از روزی که گوگل پلاس آمده همه آن را با فیس بوک و توییتر مقایسه می کنند و این سوال را مطرح می کنند، که آیا گوگل پلاس می تواند با فیس بوک رقابت کند؟ آیا می تواند جایگزین فیس بوک شود و سوالاتی از این دست! اما به واقع این دو مسیر جدایی با یکدیگر دارند. قاعدتا کاربران فیس بوک به همین راحتی آن را ترک نمی کنند.
به عنوان مثال فریندشیپ بودن(ارتباط براساس دوستی ایجاد می شود) فیس بوک و فالورشیب بودن (ارتباط براساس دنبال کننده ها ایجاد می شود) توییتر دو فرآیند اصلی ارتباط افراد با یکدیگر است. یعنی ارتباط در فیس بوک براساس دوستی ایجاد می شود اما در توییتر براساس فالور ارتباط ایجاد می شود. اما گوگل فریندشیپ را در قاب فالور در حلقه ها ایجاد کرده است و اختیار مدیریت آن را به کاربران داده است.
۳- گوگل پلاس و توزیع حرفه انسان ها
در حلقه قرار گرفتن یک امر عادی شده است. اما مهمترین نکته این است که در مرحله اول شما به حوزه کاری و فعالیت افرادی که شما را در حلقه قرار داده اند توجه می کنید. اگر متناسب باشد، شما نیز آنها را در حلقه قرار می دهید. به نوعی سعی در توسعه حرفه و علاقه منددی های شما نیز دارد. به عنوان مثال شما لیستی از ۱۰۴ عکاس و لیستی از نویسندگانی که در گوگل پلاس هستند را می توانید مشاهده کنید. اما در فیس بوک چنین نیست. شما دوستانتان را اکسپ می کنید.
۴- گوگل پلاس و زنجیره فرمان مدیریتی
گوگل پلاس به مدیران این امکان را می دهد که حلقه هایی شامل کارمندان ایجاد کنند و مطالب و برنامه های گوناگون را به آنها به اشتراک بگذارد و بازخورد لحظه ای دریافت کنند. همچنین می تواند حلقه ای از همکاران برای مدیران یا کارمندان ایجاد کند تا روابط خود را توسعه و بهبود دهند. همچنین می توان مشتریان نورچشمی را در یک حلقه جمع کرد و با آنها ارتباط نزدیک برقرار کرد. کلا زنجیره حلقه ها مدیریت افراد را بهبود می بخشد و حق انتخاب را به کاربر می دهد.
۵- گوگل پلاس و تجربه جستجوی اجتماعی
گوگل به دکمه لایک هویت بخشیده است و آن را به پلاس وان تبدیل کرده است . یعنی شما وقتی مطبلی را پلاس وان می کنید در موتور جستجوی گوگل برای حلقه هایتان پیشنهاد می شود. اینجاست که لایک از حالت ظاهری خود خارج می شود و نوعی تاثیر هویتی می گیرد. شاید در آینده این بهبود یابد و ساختار لایک بودن و لایک شدن را دگرگون سازد.
۶- رسانه اجتماعی بودن گوگل پلاس
هرطور که حساب کنیم. گوگل پلاس یک رسانه اجتماعی است. شاید هر ویژگی که شمرده شود در قاب رسانه اجتماعی برای گوگل پلاس بگنجد، رسانه ای که اشتراک محتوا حرف اول و آخر را در آن می زند.
پ.ن: این مطلب در ادامه مطلب هفته گذشته با عنوان اینکه “گوگل پلاس شبکه اجتماعی نیست“، نوشته شده است. منابع مختلفی از جمله اینجا و اینجا دارد. اما بیشتر تحلیل شخصی است و چهار سطحی ای که ابتدا معرفی شد، کمی دچار تحریف شد.
با اینکه این فضا کاملن متفاوت از فیس بوک هست و کاربری بهینه تری داره موافقم همین طور از هویت بخشی به لایک هم خوشم اومد. ممنون جواد جان
جواد جان این مسئله پیچیده تر از این حرفاست.ببین اگر واقعا گوگل بخواد چنین ظرافتی را در بین کاربراش توزیع کنه قطعا با مشکل جهانی روبرو میشه. روابط حلقه ای با این چهارچوب خیلی جاها اصلا کاربری نداره و عملا نپذیرفتنی.با این حال بیش تر کاربرای + غیر آمریکایین !البته توزیع جمعیتی غرب رو نمی دونم ،اما با این توصیفات محیطش جذابیتی برای کاربر جهان در حال توسعه ای نداره.گرچه من همچنان اعتقاد دارم یه شبکه اجتماعیه و احتیاج به یه کنش اجتماعی داره برای دریافت هویتش.لایک هویت مطلب جالبی بود مرسی.
مرسی کریم جان، بعضی اوقات قرار نیست یک مفهوم کاربرد داشته باشه! وجودش تنها کافی است. مثلا درباره حلقه ها اینکه کاربر فقط بتواند مدیریت کند بحث است. حال اینکه انجام دهد یا ندهد مهم نیست. مهم حق انتخاب است. من بحث رو اصلا جمعیتی نمی دونم چون ساختار کاملا فرامکانی است. اما برای کشورهای درحال توسعه کلا ساختاری که مبتنی بر شبکه های اجتماعی باشد به نظر من جذابیت دارد. درباره کنش اجتماعی نیز باتو موافق هستم.
به نظر من اگه مثل فیس بوک آزاد باشه استقبال خیلی خوبی میشه .چون هم محیطش هم طرز استفاده اش از فیس بوک بهتره.