امروز هر کسب و کار و برندی به صورت اجتناب ناپذیر در رسانههای اجتماعی عمومی صفحه یا اکانت دارند. دلیل آن هم این است که مخاطب امروزی در این رسانهها وقت میگذرانند و باید برای ارتباط با آنها به سوی این رسانهها رفت.
رسانههای اجتماعی امروز اجتماع آنلاینی هستند که مطمئا اصولی برای مدیریت آنها وجود دارد. اصولی که نیازمند فردی است که مدیر اجتماع آنلاین (Online Community Manager) نامیده میشود. اما کسی که به عنوان مدیر رسانههای اجتماعی (Social Media Manager) در این رسانهها فعالیت میکند، باید یک سری وِیژگیهای داشته باشد که فرد دیگری ندارد. یکی از این ویژگیهای مهم مدیریت محتوا در این رسانههاست. آنچه که امروز در برای معرفی محتوای فارسی رسانههای اجتماعی (فیسبوک) رخ میدهد:
“بکوب اون لایکو”، “اولی لایک دومی شیر”، “عکس زیر چندتا لایک داره”، این کلمات امروز در فیسبوک از سوی مدیران صفحات یا حتی کاربران دیگر عادی شده است و حتی بعضی ها آن را به سخره میگیرند. اما اتفاقی که رخ داده این است که این کلمات به عنوان مفهوم (Concept) در حال عمومی شدن است که متاسفانه صفحات رسمی سایتهای و برندهای معتبر نیز از این جملات استفاده میکنند!
جالب این است که گویا کاربران نیز با این کلمات تحریک میشوند و لایک و شیر میکنند! اما منطقی به نظر نمی رسد. لایک و شیر به علت داد زدن و درخواست مدیران صفحه نیست بلکه به خاطر محتوایی است که در آن مطلب وجود دارد.
آنچه که در دنیا برای مدیریت محتوای صفحات یا اکانتهای رسمی رسانههای اجتماعی وجود دارد، تدوین استراتژی رسانههای اجتماعی (Social Media Strategy) است که در آن نقشه راه فعالیت مدیران و کارمندان در رسانههای اجتماعی مشخص میشود.
امروز یکی از کارکردهای اصلی رسانههای اجتماعی این است که محتوا را غنی کنند (ویکی پدیا مثال خوبی در این زمینه است) سعی در تولید و افزایش دانش از طریق محتواست اما متاسفانه زردی که امروز در رسانههای اجتماعی و در کل وب فارسی وجود دارد، گاهی باعث میشود مدیران صفحات و رسانههای اجتماعی فارسی نیز به اشتباه در این زردی شریک میشوند و به آن دامن میزنند. (زردی رسانههای اجتماعی ادامه زردی رسانههای جمعی از جمله رادیو، تلویزیون و مطبوعات است)
این کاملا درست است که اکانت های رسمی باید در رسانههای اجتماعی محتوای رسمی نداشته باشد و ادبیات آن متفاوت باشد اما قرار نیست ادبیات محاوره شود! ادبیات محاوره و سخیف در شان یک اکانت رسمی و برند بین المللی نیست.
گاهی باید به این فکر کنیم که دکمه لایک و شیر تنها یک عدد است که بالا و پایین میرود و باید از خود بپرسیم آیا ارزش دارد اعتبار و خوشنامی یک مجموعه به خاطر این اعداد بالا و پایین برود؟ اینجاست که می گویند “مرا کیفیت چشمان تو کافیست!”.
در همین باره بخوانید:
دنیای مجازی یا فاجعه مجازی در ایران: مدیریت شبکه های اجتماعی – شایان شلیله
پرهام: حرکت آماتور نشنال جئوگرافیک فارسی در فیس بوک و چند نکته – پرهام باغستانی
من فکر می کنم این عبارت هایی که استفاده میشه واقعا تهییج می کنه خیلی از اوقات، چون با اینکه ممکنه حالا تو از اون محتوا خوشت نیاد اما حتی می خوای ابراز نا خشنودیت رو هم گاهی اوقات نشون بدی، پس یه کامنت شاید بذاری، البته این اصلا کامل نیست، بلکه می خوام بگم در بیشتر اوقات محتوایی که به این صورت ارائه میشه محتوایی هست که اغلب کاربرا مورد پسندشون هست، در نتیجه با گفتن یه جمله گاهی اوقات حتی خود ما هم تهییج میشیم(امتحان کنید!:)) ). من این موضوع رو در نظرات پست شایان هم نوشتم که فکر نمی کنم اصلا موضوع به وب فارسی باشه چرا که صفحه رسمی اینتل هم از این اصطلاحات استفاده می کنه، در واقع این ما نیستیم که داریم به شبکه های اجتماعی فرم و شکل میدیم، روشی که اون ها برای ما پیش آوردن داره ما رو به این سمت و سو میبره، انسان اصولا از تعداد بالا خوشش میاد، (البته بعضی مقوله ها خب فرق می کنه) اما وقتی مثلا به شما میگن اینجا یه پست میذارید و بعد دوستانتون با زدن این دکمه ابراز تمایل می کنن نسبت به این موضوع حتی اگر چیز مهمی هم ننوشته باشید، براتون مهم خواهد شد که ببینید چند نفر اون رو لایک زدن. به عنوان مثال برای نمونه داشتم در فیس بوک به فردی نشون میدادم که چطوری پست بذاره، در استتوس خودم نوشتم : ” حاج حسین با تعصب” و به اشتراک گذاشتم. در بعضی مواقع حتی وقتی مطلب مهمی هم می نوشتم کسی ابراز تمایل نمی کرد، اما اون جمله لایک خورد، و من هر ساعت این موضوع رو کنترل می کردم تا ببینم چند نفر دیگه اضافه میشه. در نهایت این غریضه کمال داشتن انسان خیلی روی این موضوع تاثیر داره و تعداد لایک ها انگار داره به شخصیت فرد اضافه میکنه، همونطور که مثلا جایگاه مردمی یک نفر رو در وب با تعداد فالوئر ها یا تعداد لایک های صفحه رسمیش در فیس بوک می سنجند(کار اشتباه اما عادی ). در نتیجه می تونم بگم چندان موضوع زردی هم نیست چون از وجود ما برمی آد به هر حال! بازم زیاد شد جوان جان ببخشید!
@jimmyheller
گاهی باید سلیقه کاربر را بزاریم کنار و حرفه ای به موضوع نگاه کنیم و مثلا نشنال جئوگرافیک وظیفه خاصی در قبال اون فرهنگ سازی داره و اگر بخواهیم مطابق سلیقه مردم عادی پیش بریم گوگل اگر وارد ایران شد باید برای تبلیغ موتور جستجوش سر چهارراه ها تراکت پخش کنه چون مردم ایران به تراکت عادت کردن
گاهی باید اون عادت ها و فرهنگ ها را تغییر داد تا نتیجه بهتری حاصل بشه
به نظر من هر چیزی یک دوران داره تا به بلوغ برسه.. در مورد شبکههای اجتماعی هم کلا تازه هستند و به بلوغ نیاز دارند… در مورد داستان نشنال جئوگرافیک در نهایت اونها به شبکههای اجتماعی به عنوان یک ابزار تبلیغاتی نگاه میکنند تا گسترش فرهنگ و… به همین دلیل تجارت و پول درآوردن براشون مهمتر هست و به نظرم کار اونها مشکلی نداشته… در ضمن به طور کلی خیلی از کسایی که به زرد بودن شبکههای اجتماعی ایراد میگیرند خودشون یکی از سردمداران بکوب لایک و حالش و ببر و… هستند 🙂
@امین ثابتی
فکر کنم روح خشمگینم رو باید بهت نشون بدم امین ))
در مورد اول: بالاخره برای رسیدن به بلوغ باید از یک جایی شروع به فرهنگ سازی کرد.
مورد دوم: نشنال جئوگرافیک کاملا منطقی است که به عنوان ابزار تبلیغاتی استفاده کنه اما از ضد فرهنگ یا ضدارزش برای تبلیغ نباید استفاده کنه
و مورد سوم: بحث گیر دادن نیست بحث اینکه باید اصلاح بشه این زردی و عامه پسندی و رویکرد تخصصی و حرفه ای در پیش گرفته بشه دقیقا رویکرد جاری رسانه های اجتماعی همان مطبوعات زرد قرن ۱۹ است که جای خودشون رو به مطبوعات تجاری و تخصصی دادن:)