رسانههای اجتماعی امروزه مهد صدای مردم هستند. جاییکه مردم در رسانههای رسمی انعکاس صدای خود را نمیبینند، در رسانههای غیررسمی به بازتولید صدا و نگاه خود میپردازند. این در حالی است که در جهان محتوایی شده امروز، تولید محتوا در این رسانهها شکل و توسعه یافته است و اگر محتوای بومی و محلی در این رسانهها نباشد، گویا اصلا ما نیستیم.
صدای مردم امروز را در رسانههای رسمی با توجه به محدودیتهایی که وجود دارد، نمیتوان همه آن را شنید لذا نمیتوانند نماینده درستی از افکار عمومی باشد. بنابراین این محدودیتها باعث شد تا مردم خود دست به کار شوند و در رسانههای اجتماعی به تولید و خلق محتوا بپردازند. محتوایی که در سطح محلی منتشر میشود اما بعد جهانی توزیع میشود. به عبارتی شهروند خبرنگارها پا جای روزنامهنگاران حرفهای گذاشتند و در حال رساندن صدای خود به جهانیان هستند. اما وضعیت در ایران کمی متفاوت است.
ایران امروز زیر تحریمهای آفلاین و آنلاین گوناگون قرار دارد. تحریمهایی که دسترسی آفلاین و آنلاین ما را به بسیاری از خدمات و محصولها ممنوع کرده اما در حوزه آنلاین مخصوصا رسانههای اجتماعی ما دچار «خودتحریمی» نیز شدهایم. تحریمی که اجازه نمیدهد، صدای مردم به مسئولان کشور یا حتی به جهانیان بهطور کامل و واضح برسد.
تحریمهایی که اجازه نمیدهد حتی مردم با مشارکت بالا همسو با سیاستها و منافع ملی با جهان محتوایی شده مواجهه یا مقابله کند. چه برسد بهاینکه بازتاب واقعی از جامعه باشند تا دولتمردان منطبق با آن واقعیت تصمیمات و سیاستهای خود را اجرا کنند. حتی مردم نمیتوانند صدای اعتراض به سیاستهای تحریمی غرب را از طریق این رسانهها به گوش آنها برسانند.
ما علاوه بر اینکه دچار خودتحریمی هستیم، درگیر «خودسانسوری» نیز هستیم. مردم به راحتی در رسانههای اجتماعی صحبت نمیکنند، زیرا هنوز هم ترس دارند. راست نمیگویند یا «خودشان» نیستند، سعی میکنند «دیگری» که میخواهند باشند یا به آرزوهایشان که دست پیدا نکردهاند، در این رسانهها نقش آن را بازی کنند.
به واقع، تکلیف مردم ایران با رسانهه به واقع، تکلیف مردم ایران با رسانههای اجتماعی مشخص نیست. از یک سو فیلتر هستند و دسترسی به آن امکانپذیر نیست، از سوی دیگر انواع روشها و شیوههای دور زدن فیلترینگ موجود است. به طوریکه دولتمردان نیز آن را دور میزنند تا صدای خود را به مردم برسانند و بالعکس.
اما آنچه که مسلم است، دسترسی مردم به رسانههای اجتماعی و بهخصوص اینترنت آزاد امروزه به عنوان یک «حق شهروندی» در جهان به شمار میرود و امیدواریم در «منشور شهروندی» دولت تدبیر و امید بهاین حق اساسی تاکید شود تا همه مردم ایران استفاده از رسانههای اجتماعی را حق خود بدانند.
پ.ن: این مطلب در صفحه رسانههای اجتماعی روزنامه شهروند منتشر شده است. این صفحه توسط تیم رسانههای اجتماعی تولید و مدیریت میشود. پیدیاف این صفحه را از اینجا دانلود کنید.
بابا جو ندید دیگه…
اگر هیچ فیلترینگی روی شبکه های اجتماعی نباشه فرضاً چند درصد مردم ایران در اونها فعالیت می کنن.
من طرفدار رفع فیلتر هستم ولی قبول ندارم که صدایی که از شبکه های اجتماعی شنیده میشه، مشتی از خروار مردم هست چرا چونکه در حال حاضر از ۷۵ میلیون ایرانی فقط ۱۱ تا ۱۲ میلیون از اینترنت استفاده می کنند. با این فرض که همه شون هم در شبکه های اجتماعی حضور داشته باشند میشه ۱۶% جمعیت ایران.
پس بهتره برای جامعه ی غیررسانه ای ایرانی نسخه ی بهتری از شبکه های اجتماعی بپیچیم…