وب نماد شفافیت اطلاعات است، اطلاعاتی که امروز در وب سایتها به خدمات تبدیل شده است. گاهی خدمات در قالب محتوا نیز ارایه می شود. شاید تفاوت وبلاگ و وب سایت همین پارادوکس باشد! وبلاگ محتوا یا همان اطلاعات ارایه می کند و وب سایت خدمات! اما به راستی نمی توان مرزی بین ارایه خدمات و ارایه محتوا به عنوان خدمت کشید.
به نظر می رسد، وب فارسی امروز دچار گسست های مفهومی شده است، نه از این منظر که افراد مفاهیم را درک نکرده اند، بلکه برعکس هرکس مفهومی را درک کرده و برطبق آن در وب فعال شده و ادبیات جدیدی را وارد کرده است. اما سوال این است که در این آشفته بازار، گام ها درست برداشته می شود؟ آیا آنچه که در وب سایت ها اتفاق می افتد برای جامعه سودمند است؟ یا اینکه فعالان تنها به دنبال ایجاد استارتاپ جدید به عنوان یک برند هستند؟
گاهی اوقات افراد زمان و انرژی زیادی را وقت ایجاد یک وب سایت به عنوان یک استارتاپ می کنند اما هنگامی که برای عموم لود می شود، مخاطب ندارد! به نظرم این همان درک نیاز اجتماعی است. یعنی یک استارتاپ باید منطبق با نیاز اجتماعی جامعه ایجاد شود و به قولی، دردی از دردها دوا کند.
به هر حال، هرآنچه که در این وب اتفاق رخ می دهد، زیر چشم الکترونیکی کاربران و فعالان است. چیزی پنهان نمی ماند. شاید چشم نوازترین آنها جشنواره وب فارسی باشد. جشنواره ای که با همه فراز و نشیب ها مقدمات چهارمین دوره آن در حال انجام است.
از جمله اثرات مثبت برگزاری چنین جشنواره های بر وب فارسی را می توان به معرفی ایده ها و افراد جدید، انسجام بخشی و ارتباط پویای افراد با یکدیگر، القای انگیزه به مبتکران، افزایش کیفی محتوا و خدمات افراد و وب سایت ها، گسترش دامنه ارتباطات و غیره اشاره کرد..
مسلما برگزاری متدوام این جشنواره ها می توان چشم انداز وب فارسی را هموار کند. خالص ها را از ناخالصی ها جدا کند و ما را در مسیر درست اقیانوس وب قرار دهد و شاید گاهی مسیرها اشتباه طی شود اما حرکت این کشتی هیچوقت نمی شود زیرا اقیانوسی است که خود آب آن را تولید می کند.
پ.ن: این متن را به درخواست دوست عزیز، شایان شلیله برای چهارمین جشنواره وب فارسی نوشتم.