وقتی حادثه ای اتفاق می افتد، همه ابعاد وجود انسانی ما را تحت تاثیر قرار می دهد. کارهای عادی و روزمره بیاهمیت و ناچیز تلقی می شوند، مگر اینکه شما درحال انجام کاری برای کمک رسانی به آسیب دیدگان فاجعه باشید. نمونه باز آن زلزلههای اخیر کشور است.
گاهی اوقات بسیارخوب است که به عقب برگردید و چیزهای مثبت را برای خود یادآوری کنید، هنگامی که همه وجودتان در معرض نکات منفی است و هرآنچه که می خوانید و تماشا می کنید، بیشتر روی موارد منفی آن تمرکز می کنید.
آیا به سادگی می توانیم لبخند را برچهره مان بیاوریم زمانی که ما خیلی آن لبخند را احساس نمی کنیم و یا به خودمان نشان دهیم که چگونه مردم در زمان نیاز متحد می شوند؛ رسانههای اجتماعی نمونههای فراوانی ارایه میدهند که به ما کمک می کند تا گفته آقای راجرز را بکار بریم ” یاری دهندگان را جستجو کنید“. چرا که همیشه افرادی را خواهید یافت که در حال کمک رسانی هستند.
ما مجبور نبودیم برای یافتن نمونههایی ازاین قبیل که چگونه رسانههای اجتماعی به مددکاران کمک میکنند، راه دوری برویم. موارد متعدد بسیاری در این خصوص وجود دارد که در اینجا فقط تعدادی از آنها بیان شده است:
۱- پاسخ به فاجعه و مقابله با آن
هنگامی که دو انفجار در ماراتن بوستون در ۱۵ آوریل، جان حداقل سه نفر را گرفت و بیش از ۱۵۰ نفر دیگر زخمی شدند، رسانههای اجتماعی فوران کردند. بیشترمطالب و محتوای این رسانهها همان شوک و غم و اندوهی بود که پس از وقوع چنین فاجعه مبهمی می توان انتظارش را داشت.
اما نمونههای متعددی از مردم و جوامع نیزوجود داشتند که برای پاسخگویی و کمک به بهترین شکل ممکن، گردهم آمدند. بسیاری از افراد به آسانی توییتهای اطلاعاتی پلیس بوستون را به اشتراک گذاشتند. عدهای دیگر شماره تلفنها و آدرس بانک خون محلی که آنها میتوانستند برای اهداء خون اقدام کنند به اشتراک گذاردند. تعدادی از افراد که الهام بخش دیگران نیز بودند خانههای خود را به روی افراد حاضر درمنطقه که ممکن بود به سرپناه نیاز داشته باشند، باز نمودند.
بیشتردرسطح فردی، بسیاری افراد ازرسانههای اجتماعی برای ارتباط با دوستان وعزیزانشان استفاده کردند، همچنین ظرفیت آنتندهی تلفن همراه مقدار کمی افزایش یافت. شماری از افراد نیز یکدیگر را دلداری داده و کلمات امید بخشی را به اشتراک میگذاشتند تا به فرایند مقابله با فاجعه کمک کنند.
درحال حاضراین یک تصور باورنکردنی است ازمیل ذاتی مردم برای کمک به بحران ها ازهرکانالی که به آن دسترسی داشته باشند. ما شاهد رواج همان داستانهای باورنکردنی هستیم که پس اززلزله درهائیتی، سونامی در ژاپن، طوفان کاترینا و طوفان شنی به وجود آمد. استفاده و تاثیرمثبت رسانههای اجتماعی با وقوع هر فاجعهای درحال افزایش است. یکی از این اثرات کمک به افزایش سطح امید درمیان افراد است که قبل از رسانههای اجتماعی به مقدار کمی وجود داشت.
۲- کمکهای خیریه به افراد نیازمند
برای بسیاری از افرادی که با عجله به منظوراهداء خون به صلیب سرخ بوستون هجوم میبردند، و آنهایی که برای آسیب دیدگان ژاپن و هائیتی به کمپینها خون اهداء کردند؛ رسانههای اجتماعی به یک سازمان دهنده کمکهای خیریه تبدیل شدند. از تلاش مردمی توسط ردیتورها برای جمع آوری بیش از۸۰ هزار دلار برای یک یتیم خانه در کنیا تا اختصاص بیش از ۲۰۰ هزار دلار بودجه دانشگاه برای کودک ۹ساله ای به نام Caine Monroy پس از پخش ویدئویی از او که سخت درحال کار بر روی یک بازی مقوایی خانگی بود. کین تعطیلات تابستانی خود را صرف ساخت این بازی استادانه با استفاده از جعبه های مقوایی باقی مانده در فروشگاه پدرش نمود.
۳- گشودن خطوط جدید ارتباطی
هنگامی که یک ردیتور (کسی که در ردیت محتوا تولید میکند) با از دست دادن شنواییش، کار خود را از دست داد و مجبورشد برای یافتن شغل و کسب درآمد، پولهای خود را جهت خرید سمعک پسانداز کند؛ به یک فروم اینترنتی وارد شد تا ناکامیهای خود را بیرون بریزد. یکی دیگر از ردیتورها با خواندن شرایط و وضعیت دشوار او اقدام به خرید سمعک برای او مینماید، به سرعت کیفیت زندگیش را بهبود میبخشد و او را ترغیب میکند که به مدرسه برگردد. این دو نفر به طورقطع هرگز نمیتوانستند بدون ارتباطاتی که وب سایتهای اجتماعی فراهم می کنند، با یکدیگر تعامل داشته باشند و یا همدیگر را ملاقات کنند.
درشهر اودسا فلوریدا، یک افسر پلیس توانست با استفاده از فیس بوک به مردی که به قصد خودکشی درخانه اش سنگرگرفته بود و تمام راه های ارتباطی دیگر با پلیس را نیز مسدود کرده بود، کمک کند. او با ایجاد ارتباط و تفاهم از طریق صحبت کردن پیرامون بعضی ازعلایق مرد( ازجمله ماهیگیری)، توانست آن فرد را آرام کند که پس ازخروج از منزلش تحت نظارت های پزشکی قرار گرفت. بازهم، ارتباطی که در غیراین صورت نمیتوانست اتفاق بیفتد، توسط رسانههای اجتماعی ممکن شد.
۴- به اشتراکگذاری امیدها و شجاعت ها
هنگامی که یک مرد در مینه سوتا تصاویر گرافیکی به هوش آمدن برادرش از کما را خلق کرد، او نه تنها به برادر خود کمک کرد بلکه افراد دیگری که در وضعیت مشابهی قرار داشتند را نیز امیدوار کرد.
یک دخترنوجوان مبتلا به سرطان (تالیا جوی کاستلانو) ویدیو بلاگی راه اندازی کرد تا از طریق ویدیوهای خود نشان دهد که چگونه از وسایل آرایش برای جلب توجه دیگران به ویژگیهای چهره خود به جای طاسی ناشی از شیمی درمانی استفاده میکند. او با این کار الهام بخش بسیاری از افرادی میشود که شرکت Cover Girl غول محصولات آرایشی و از مشهورترین برندها، آنان را به چشم بازار هدف در نظر دارد. تالیا جوی کاستلانو سیزده ساله به عنوان چهره افتخاری شرکت Cover Girl انتخاب شد و تبلیغات این شرکت را نیز برعهده دارد. شجاعت او نزدیک به ۴۰ میلیون بیننده را به کانال یوتیوبش جذب کرده است.
۵- بهم پیوستن عزیزان
درهمان راستا که شما کانالهای جدید ارتباطی را میگشایید، رسانههای اجتماعی تبدیلبه ابزاری برای یافتن و بهم پیوستن عزیزانی می شود که یکدیگر را گم کردهاند.
جیم اسنایدردلال معاملات ملکی درلاس وگاس به یک مرد ۷۴ ساله بی خانمان کمک کرد تا با استفاده از فیس بوک و اسکایپ دخترش را پیدا کرده و با او صحبت کند. بعد ازدیدن او در یک ویدیوی یوتیوب، Anais Bordier سرانجام توانست پس از سالها با خواهر دوقلوی همسان خود که هنگام تولد از یکدیگر جدا شده بودند، ارتباط برقرار کند.
قدرت اتحاد رسانه های اجتماعی دوباره در حادثه ماراتن بوستون به نمایش درآمد. وقتی که ارتباط های تلفنی ضعیف شد، گوگل به سرعتPeople Finder یا مردم یاب را راهاندازی کرد. وب سایتی برای کمک به افراد تا وضعیت خانواده و دوستانشان را جستجو کنند.
این قابلیت رسانههای اجتماعی تنها اختصاص به افراد ندارد. داستانهای بی شماری درمورد خانوادههایی وجود دارد که حیوانات خانگی خود را از طریق کانالهای اجتماعی یافتند. پس از طوفان شنی، صفحات فیس بوک به ساکنان نیوجرسی کمک کرد تا از طریق عکسهای خانوادگی گم شده و دیگرآیتمها به یکدیگر بپیوندند. رسانههای اجتماعی یک نیروی متحد کننده شبیه آنچه که تا بحال دیده ایم، نیست.
۶- بهاشتراکگذاری ارزشهای مثبت
همه ما موافقیم (و دادهها به ما میگوید) که رسانههای اجتماعی ابزار فوق العادهای برای به اشتراک گذاری ویدیوهای طنز و لطیفههاست. اما اجتماع آنلاین بارها و بارها ثابت کرده است که مثبت بودن برای کاربران قابل تقدیر است. یک ضرب المثل قدیمی در میان روزنامه نگاران که میگوید:” اگر خونریزی باشد این یک فرصت است” ( واقعیت اساسی در رسانه های خبری که اگر یک واقعه شامل مرگ ویا آسیب باشد دررتبه بالاتری قرار می گیرد)؛ لزوما در مورد رسانههای اجتماعی درست نیست. جایی که کلیپ های الهام بخش، هیجان انگیز و خندهآور، به مراتب بهترمورد استفاده قرار میگیرد.
ازکمپینهای الهام بخش گرفته تا رشد و بهبودی چشمگیراشخاص، شبکههای اجتماعی در مرکزیت داستانهای مثبتی هستند که کمک میکنند ازمیان روزهای سخت کمی راحت تر گذر کنید.
سلام
من با تمام گفته های شما موافقم ولی یک نکته در خصوص رسانه های اجتماعی در ایران:
فیسبوک به عنوان سرآمد آنها سرشار از مطالب page هایی شده که بازدیدکنندگان لایک کرده اند. تولید محتوا که کم بود و به شدت کاهش یافته است، تبلیغ کتابخوانی(واجب تر از نان شب برای مردم ایران) و یا نوشتارهای خوب بسیار اندک است.
منظور اینکه از پتانسیل های این شبکه در ایران خوب استفاده نمی شود.