یکی از سوالات اساسی که همیشه ذهنم را مشغول کرده است این است که من به عنوان یک وبلاگ نویس (بلاگر) چه وظیفه ای به عهده دارم، به عبارتی باید چه محتوایی تولید کنم؟ از اخبار شگفت انگیز فناوری و سوشال مدیا بگویم؟ یا آمار تاثیرگذاری آن را ارایه دهم؟ یا اینکه مفاهیم مختلف رسانه های اجتماعی را بیان کنم؟
حقیقت امر این است که در ابتدای نوشتن آمار و اخبار برایم جذابیت داشت، اما به مرور در کنار آن افکارم بیشتر درگیر مفاهیم شد تا آمار و اخبار! به عنوان مثال، اخباری که آقای دکتر علیرضا مجیدی در یک پزشک می نویسد به نظرم بیشتر به روی تاثیر فناوری تمرکز دارد که این بسیار در زمینه فرهنگ سازی فناوری تاثیرگذار است و تاخرفرهنگی در این زمینه را پوشش می دهد.
اما در بعد نظری، باید دید مفهوم به معنای Concept چه تعریف دارد که بخواهد درباره مسائل مختلف ارایه شود، مفهوم یک واحد شناختی از یک مصداق است. یک ایده انتزاعی یا نماد ذهنی از یک “واحد دانش” است. به عنوان مثال به مطلب اخیر پرهام باغستانی درباره مفاهیم اینترنت و وب توجه کنید.
مفهوم یعنی، فهم ما از یک شیء یا ایده است، یک تصور عمومی یا یک فکر درباره فهم است (برای کسب اطلاعات بیشتر درباره مفهوم به ویکی پدیا مراجعه کنید).
به عنوان مثال، ویکی پدیا درباره مفهوم درباره سوشال مدیا می گوید، رسانه های اجتماعی، رسانه هایی برای تعامل اجتماعی است. آنها از تکنیکهای ارتباطی بسیار در دسترس و گسترشپذیر استفاده میکنند (مطلب همشهری آنلاین درباره مفاهیم رسانه های اجتماعی را مطالعه کنید).
حال اگر بخواهیم به آمار رسانه های اجتماعی توجه کنیم، پیشنهاد می کنم، ویدیویی جدیدی درباره انقلاب رسانه های اجتماعی در سال ۲۰۱۱ را در این لینک یوتیوب مشاهده کنید.
به طور کلی، اخبار، آمار، درجه تاثیرگذاری و مفاهیم باید در کنار یکدیگر به کار رود اما به نظرم در نهایت مفاهیم نقش اساسی تری نسبت به سایرین دارد. زیرا نقشه راه و چارچوب ها را مشخص می کند تا دچار انحراف در معانی نشویم. شما چه فکر می کنید؟
به نظر من محتوای یک وبلاگ تخصصی خوب می تونه هر چیزی باشه اعم از اخبار، آمار، تحلیل، مفهوم و … با این شرط که همه اینها از صافی ذهن نویسنده وبلاگ (که قاعدتا ذهنش با ادبیات و مفاهیم خاص حوزه خودش گره خورده) بگذره و مخاطب حضور نویسنده رو در متن حس کنه. من روی نویسنده تاکید میکنم چون فک می کنم اگر قرار باشه یک مطلب مثل خبر، آمار یا یک مفهوم به طور ساده و بدون هیچ تحلیل یا تاکیدی از طرف نویسنده توی وبلاگ ارائه بشه، مخاطب به راحتی می تونه به منبع آنلاین اصلی مراجعه کنه دیگه چه نیازی هست که به یک وبلاگ (با واسطه) مراجعه کنه؟ چیزی که باعث می شه این کارو بکنه زاویه دید، تحلیل، احساس، نگاه و برخوردی هست که نویسنده وبلاگ با اون موضوع داره و برای مخاطب ارزش خوندن داره! (البته منظورم اصلا متنهایی مثل دل نوشته ها یا خودشیفتگی نیست)
نکته دیگه هم اینه که به نظر من مطالب عمیقتر و تحلیلی تر که جای بحث و گفتگوی طولانی تر و عمیقتر (متناسب با موضوعشون) دارند بیشتر مناسبه وبلاگند تا مثلا شبکه های اجتماعی. این اتفاقی بود که دقیقا درباره مطلب گودر و شبکه اجتماعی افتاد و شما منتقل کردید به وبلاگتون چون مطلبی بود که جای بحث داشت و جای مناسب اون نوع بحث وبلاگ بود نه یک خبرخوان یا شبکه اجتماعی.
من با اون قسمت حضور نویسنده موافق هستم. مخصوصا اگر دقت کنید من اگر خبری هم ارایه کنم پایین آن یک پی نوشت دارد. تحلیل یا تجربه ای که نویسنده یک وبلاگ ارایه می کند، قاعدتا ارزش بسیار والایی از هرچیز دیگری دارد. اما درباره اینکه مخاطب به منابع آنلاین مستقیم مراجعه کند، به نظرم ارایه مفاهیم با ادبیات وبلاگ (مخصوصا مفاهیم که منابع فارسی درباره آن نیست) می تواند کاملا مخاطب را ارضاء و هدایت کند. حتی فکر می کنم جایی که دانشگاه عامل نوآوری و انتشار آن نیست. بلاگ ها می توانند این نقش را کاملا ایفا کنند. درباره مطلب گودر و شبکه اجتماعی نیز کاملا با شما موافق هستم.