در چند سال اخیر، روابط عمومیها به صورت ویژهای توانستهاند تا نظر هر تجمع انسانی و هر فعالیتی را جلب کنند؛ در واقع امکان ایجاد نظر مثبت به یک گروه، سازمان، کسبوکار و هر رویدادی، امری شده است تا یک فعال روابط عمومی بتواند عرض اندامی داشته باشد؛ لذا یک کنشگر فعال در این عرصه میتواند با توسعهی شناخت به این مقوله، تواناییهای خود را در راستای آن بکارگیرد و شناخت جایگاه روابط عمومی و داشتن بینش عمیق به این حرفه، جز با درک پیشینهی آن، دست یافتنی نخواهد بود.
بدین منظور، «سالی فولکاو»، یادداشتی را با عنوان «گاهشمار محتوای اخبار روابط عمومی» سعی داشته است تا مروری بر گذشته روابط عمومیها داشته باشد.
از این روی در این یادداشت اشاره شده است که کمی بیش از صد سال از زمان آزادی مطبوعات، برای اولین بار، یک شرکت تلاش کرده است تا از طریق رسانهها، داستان و اخبار خود را به اطلاع دیگران برساند. لذا این شرکت بعد از رویدادن حادثه ی راهآهن، به استخدام یک روزنامهنگار پرداخته است تا این حادثه را پوشش رسانهای دهد و همین نقطه ی عطفی برای حضور روابط عمومیها ر در صحنهی رسانه ها شده است.
تلویزیون عضو جدید خانواده
به طوری که بعدها نیز در سال ۱۹۳۰ با حضور رادیو در اکثر خانههای آمریکایی، فرصتی برای افزایش فعالیت روابط عمومیها در رسانههای جمعی چون رادیو پیش آمد، چنان که روابط عمومیها مجبور شدند خود را برای ایجاد محتوای تازه برای یک مدیوم جدید با فناوری جدیدتر آماده کنند و قطعههای صوتی را برای پوشش رسانه ای سازمانها و شرکتها تدارک ببینند.
با حضور جدی تلویزیون از سال ۱۹۵۵، تقریبا بیشتر خانههای آمریکایی دارای یک دستگاه تلویزیون شدند و توانستند گزینههای جدیدی را برای دریافت اخبار پیش روی داشته باشند؛ در این مرحله نیز، یک نگاه هوشمندانه به روابط عمومی منجر شد تا این فرصت مغتنم شمرده شود و برای ساخت محتوای خبری مطابق فناوری نوین اقدام شود. چنانکه، متن و تصویر و صدا به صورت جداگانه دیگر کاربرد نداشته و تلفیقی از آنها به صورت یک قطعهی ویدیویی مورد توجه قرار گرفت و همین مسئله منجر به شکلگیری علائق تازهای در زمینهی ساخت برنامههای تلویزیونی گردید(برنامههایی که هزینه بر بودند).
حباب دیجیتال آمد
بدین صورت با رشد فناوریها، نوبت به حضور شبکه جهانی اینترنت در خانهها رسید؛ لذا از سال ۱۹۹۵، بیشتر شرکتها به این نتیجه رسیدند که به راهاندازی یک وبسایت نیاز دارند و بعد از سال ۱۹۹۹ بود که تقریبا هر کسی در این دنیای پیچیده و شلوغ، با شتاب فناوریهای، دنبالهرو حبابهای دیجیتالی شد و به النتظار ظهور ایدهها و خدمات جدید دیجیتال نشست.
بنابراین، روابط عمومیها در طول این رشد فناوری ها، حرکت مثبتی برای این انطباق داشته اند؛ البته حرکتی که کند بوده و نتوانسته است به خوبی از امکانات اطراف خود استفاده کند. برای نمونه هنوز هم که هست، کمتر از ۲۰ درصد محتوا و اخبار سازمانها و شرکتها از طریق موتورهای جستجوگر قابل ردیابی است و حتی با رشد و توسعهی شبکههای اجتماعی چون توییتر و فیسبوک، هنوز هم که هست، استفادهی مناسبی از فرصتهای پیشروی تولید میلیاردها محتوای دیجیتالی نمیشود.
نتیجه
با این اوصاف می توان نتیجه گرفت که با حضور فراوان بازاریابان و فعالان روابط عمومی در حول پدیده چون رسانههای اجتماعی، چیزهای زیادی برای یادگرفتن بوجود آمده است و همین نکته، بایدهایی را برای روابطعمومی ها در هماهنگسازی خود با نوآوریها ایجاد میکند. بایدهایی که توجه به بازاریابی اجتماعی، ارتقای داستان و تولید محتواهای منطبق را یادآور میشود. لذا فرصت های زیادی برای روابطعمومیهای هوشمند در جهت توسعهی حرفه ای و کسب نگرش مثبت به سازمان یا شرکت ها وجود دارد؛ نگرشی که با تولید محتوای جدیدتر، کسب مخاطبان جدید و سایتهای رسانهای همراه خواهد بود.