اقتصاد رسانه میگوید، تنها آگهی و تبلیغات است که یک رسانه را سرپا نگه میدارد. البته این اقتصاد در ایران کمی متفاوت است و اقتصاد رسانه بیشتر جنبه سیاسی دارد. اما در جهان داستان کمی متفاوت است. آنچه که امروز رخ داده است این است که آگهیدهندگان دیگر تبلیغات خود را به مطبوعات نمیدهند! این یعنی افول مطبوعات و در آینده نابودی آنها!
این بسیار خوب است که صنعت روزنامهنگاری، فروش محتوا و پرداخت پول برای مشاهده محتوا را پذیرفته است. چرا که هزینهها تبلیغات چاپی به سرعت در حال کاهش است. بنا به گفتههای آلن ماتر کارشناس اقتصادی روزنامهها، برخلاف بازسازی اقتصادی فعلی در دنیا، در نیمه نخست سال ۲۰۱۳ نزدیک به ۶ درصد از هزینههای تبلیغاتی در روزنامههای چاپی کاسته شده است. در عین حال سایر هزینههای تبلیغاتی یا رشد کرده و یا حداقل در همان میزان قبلی ثابت بودهاند.
سقوط هزینههای تبلیغاتی در روزنامهها خیرهکننده بوده است. بعد از به اوج رسیدن در ابتدای دههی ۲۰۰۰ این هزینهها سقوط آزاد داشتهاند و سکههای دیجیتالی نیز جایگزین آن نشدهاند. بر اساس نرخ تورم تعدیل شده، هزینههای تبلیغاتی روزنامهها به ابتدای دهه ۱۹۵۰ بازگشته است.
خوشبختانه روزنامهها چاپی ، چیزی مشابه روزنامهنگاری نیستند. برخلاف روزنامههای چاپی، روزنامهنگاری در فرم بسیار خوبی قرار دارد. رادیو، تلویزیون و بیشتر مجلات عملکرد خوبی داشتهاند. و حتی برخی روزنامهها در حال گذار به دوران دیجیتال هستند. فیسبوک، یوتیوب، توییتر، تلفنهای هوشمند و دهها تکنولوژی دیجیتالی دیگر چشمها و گوشهای مردم را مشغول خودش کرده است. و در عین حال روزنامهنگاری دیجیتالی هر روز به سرعت در حال رشد و پیشرفت است.
منبع:businessinsider
درود
ممنون که موضوع دوست داشتنی من را کار کردید. 🙂 اما چند نکته کوچک:
۱. «اقتصاد رسانه میگوید، تنها آگهی و تبلیغات است که یک رسانه را سرپا نگه میدارد.»
این جمله صحیح نیست. اقتصاد رسانه هرگز چنین چیزی نمیگوید. توضیح مختصر. رسانهها در جهان به طور کلی در سه دسته قرار میگیرند: یا خصوصی هستند که در شرایط بازار آزاد فعالیت میکنند. یا دولتی هستند که با پول دولت و برای ترویج پیامهای دولت فعالیت میکنند. یا عمومی هستند. رسانههای عمومی از پول حاکمیت تامین مالی میشوند اما لزوما در راستای اهداف دولت نیستند و اهداف آنها بهبود زندگی مردم است. به عنوان نمونه: بیبیسی یک رسانه عمومی است. در آن تبلیغات پخش نمیشود. هدفش ترویج پیامهای دولتی نیست و اولویت اساسی مردم است. رسانه خصوصی اما سیانان است. تبلیغات دارد. جذابیتهای بیشتری نسبت به بیبیسی دارد و …
۲. «البته این اقتصاد در ایران کمی متفاوت است و اقتصاد رسانه بیشتر جنبه سیاسی دارد.»
این جمله از اساس غلط است. چند چیز را با هم اشتباه کردهاید. این که تاثیر جنبههای سیاسی بر و در رسانههای ایرانی بیشتر از رسانههای مثلا اروپایی یا آمریکایی است یک چیزی است و این که اقتصاد رسانه سیاسی است چیزی دیگر. در ایران رسانههای گوناگونی داریم که اصلا جنبه سیاسی ندارند. رسانههای تحصصی متعددی فعالیت میکنند و تابع شرایط سیاسی نیستند.
۳. «آنچه که امروز رخ داده است این است که آگهیدهندگان دیگر تبلیغات خود را به مطبوعات نمیدهند! این یعنی افول مطبوعات و در آینده نابودی آنها!»
با فرضهای غلط به یک نتیجهگیری غلط رسیدهاید. اول که آگهیدهندگان تبلیغات خود را به مطبوعات میدهند. نگاهی به ایران و حتی جهان این را نشان میدهد. اگر این طور نبود که روزنامهای مانند دنیای اقتصاد نداشتیم یا روزنامهای مانند همشهری این چنین افزایش آگهیهایش را جشن نمیگرفت. نابودی و افول مطبوعات هم برداشتی سطحی از یک پدیده معمولی است. این پدیده این است: در ابتدای ایجاد هر محصول یا خدمتی دستهای زیادی وارد بازار میشوند. به مرور بازار به تعادل میرسد و هر تغییر دیگری از جمله به وجود آمدن محصولات جایگزین تعادل جدیدی ایجاد میکند. ممکن است در بدترین حالت کل سرویس یا محصول از بین برود. اما در مورد روزنامهها چنین نیست. در تعادل جدید که ناشی از محصولات جایگزین است، روزنامههایی باقی میمانند که ارزش افزوده متمایزی ایجاد میکنند. مطبوعات معمولی از بین میروند. اتفاقی که در جهان شروع شده و در ایران هم اتفاق میافتد.
۴. یک اشتباه بزرگ شناختی هم در کل مطلب وجود دارد و آن مقایسه صنایع مختلف با یکدیگر است. هرگز نمیتوان دو صنعت را با هم مقایسه کرد و در مورد آنها نتیجهگیری کرد. به عنوان نمونه هرگز نمیتوان صنعت آدامس را با صنعت فولاد مقایسه کرد و گفت که چون فولاد درآمد بیشتری نسبت به آدامس دارد بنابراین صنعت آدامس در حال از بین رفتن است. البته یک فرضی در نوشتهای که ترجمه کردید وجود دارد و آن این است که کل پولی که شرکتها صرف تبلیغات میکنند ثابت است و با افزایش سهم اینترنت سهم روزنامهها کاهش مییابد. این نتیجهگیری غلط است چون اینترنت فضای جدیدی را ایجاد کرده است نه این که لزوما از بخشهای دیگر چیزی گرفته باشد.
۵. «خوشبختانه روزنامهها چاپی ، چیزی مشابه روزنامهنگاری نیستند.»
این جمله ترجمه کلمه به کلمه است و اشتباه است. منظور نویسنده این بوده که ژورنالیسم فراتر از روزنامهنگاری در روزنامههاست و باید کسانی که در وب فعالیت میکنند را هم ژورنالیست دانست. باز این یک جملهای است که هنوز محل بحث است.
متن اصلی که برای ترجمه انتخاب کردید (برخلاف روال معمول سایت اصلی) متن خوبی نبوده و اشتباهات فراوانی داشته که در ترجمه هم مشکلات آن بیشتر شده است.
باز از این که به این موضوع توجه کردید ممنونم.
پ.ن. در این مورد مطالب متعددی نوشتم که پیشنهاد میکنم ببینید. به عنوان نمونه http://bit.ly/1aFvH5a