اصولا برای درک فضای مجازی مثال از فضای واقعی به کار می رود. گویا هنوز درک ما از فضای مجازی کامل نشده و برای آن نیاز به مثال های عینی تری از فضای واقعی داریم.

یکی از چالش های جدی توسعه کسب و کارهای تحت وب این است که افرادی که در جلسات تصویب طرح ها شرکت می کنند؛ فضای مجازی را با فضای واقعی (فیزیکی) مقایسه می کنند! و مثال های فضای فیزیکی را به فضای مجازی تعمیم می دهند. حتی این افراد معتقدند که فضای مجازی باید در فضای فیزیکی موثر باشد. اما سوال این است آیا مقایسه این دو فضا در قالب مثال درست است؟

حال سوال جدی تر این است که فضای مجازی باید در امتداد فضای فیزیکی باشد؟ یا به عبارتی فضای مجازی باید فضای فیزیکی را کامل کند؟ اهداف آن را دنبال کند؟ یا اینکه خود محور است و فضای فیزیکی می تواند از آن الگو بگیرد و خود را بسط دهد.

سوال اساسی تر این است که چه فرقی می کند که کدام یک در امتداد دیگری باشد؟کارکردها و ساختار هرکدام متفاوت است. مثلا اتفاقات ویکی لیس، بنیان تاثیرگیری فضای واقعی از فضای مجازی بود.

به طور کلی این طور به نظر می رسد، طرح های مجازی تفکر و مثال مجاز می خواهند، لذا باید به فکر تغییر نگرش و درک افراد باشیم. در یک جمله می توان گفت: تصویب یک طرح یا نظر مجاز در مرحله اول نیاز به درک مجاز دارد تا سواد بالا!