دیروز در همایش رسانه های اجتماعی؛ ابعاد و ظرفیت ها صحبت کردم. نمی خواستم درباره این همایش مطلب بنویسم اما نتوانستم با “خودم” کنار بیایم و از این موضوع عبور کنم.

طبق معمول همیشه مشکل تکنولوژی در همایش های داخلی پیش آمد. حتی مجبور به شروع سخنرانی بدون نمایش اسلاید برای عموم شدم ولی برای اتکا به آمار نیاز بود اسلاید نمایش داده شود و در نهایت مشکل بعد از چندین دقیقه وقفه برطرف شد.

همین موضوع باعث از بین رفتن تمرکز  (کاملا از بابت عدم تنظیم و اتلاف وقت ناراحت شدم) برای دقایق اولیه ارایه شد، اما کم کم همه چیز بر وقف مراد پیش رفت. موضوع سخنرانی من مقاله ای با عنوان “رسانه های اجتماعی و مشارکت اجتماعی” بود که به همراه استادم دکتر منصور ساعی نوشتم که در آن انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۸، میان دوره ای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۲ امریکا به عنوان مطالعه موردی انجام شده بود.

بعد از پایان سخنرانی، بخش پرسش و پاسخ ایجاد شد. یکی از مخاطبان چند سوال متداوم پرسید، سوال اصلی این بود که چرا مطالعه موردی شما کشور امریکا بود و حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ ایران را بررسی نکردید؟ جواب این سوال کاملا مشخص بود، بماند که دبیر علمی همایش در ابتدای سخنرانی نسبت به فیلترینگ رسانه های اجتماعی در ایران انتقاد کرد.

اما مشکل این بود که من از این سوال کمی برآشفته شدم. ناراحتی که از وضعیت این روزهای اینترنت، فیلترینگ، ویدیو پروژکتور و غیره ایجاد شده بود، باعث شد پاسخ من با تندی همراه باشد. البته تندی به شخص پرسشگر نه بلکه تندی در ارایه مفهوم! فکر کنم کاملا حضار ناراحتی ام را احساس کردند. (برخلاف تمامی پرزنت هایی که کلا یک انسان شاد کننده بودم)

اما این تمام ماجرا نبود. پس از پایان سخنرانی ها و صحبت های پایانی دبیر علمی؛ مخاطب دیگری اهداف همایش را به چالش کشید و چندین سوال ساختاری پرسید که مجبور به ارایه توضیحات از سوی دبیر علمی و سخنرانان از جمله من شد. البته بازهم ناراحتیم کاملا مشخص بود.

متاسفانه “ما” دچار یک جبهه گیری یا توجیه گری نسبت به منتقد یا پرسشگر شده ایم. شاید دچار یک ناسازگاری تاریخی هستیم که ذهنمان را شکل داده است. مخاطب حق دارد که همه چیز را به چالش بکشد. سوال بپرسد حال با هر فرم، مفهوم و محتوایی! زیرا وقت خود را صرف کرده است تا … اما “من” حق نداشته ام با تندی پاسخ دهم. چیزی را توجیه کنم. حتی اگر واقعیت را گفته باشم.

اما به نظرم زمان برگزاری همایش های یک طرفه به پایان رسیده است و  نمی دانم چرا “ما” عادت کرده ایم یک طرفه سخن بگوییم بدون آنکه بشنویم! چرا اجازه نمی دهیم مخاطب هر زمان که احساس کرد سوال بپرسد. چرا منطق یک سویه را بر فضایی دوسویه سوار می کنیم؟ در این همایش نیز بخش پرسش و پاسخ بهترین بخش همایش بود.  در همین باره بخوانید اینجا و اینجا، اینجا و اینجا را.

سوال کردند و به چالش کشیدن به معنای ضعیف بودن یک علم، عالم یا برنامه نیست. به معنای تاثیرگذاری در شکل گیری فهم مخاطب است. تا عالمی به چالش نرود علمی تولید نخواهد شد.