از اوایل سال ۲۰۱۱ رفته رفته تمایل به انتشار اخبار مهم و فوری از طریق توئیتر دیده می شد. اولین نشانه ها مربوط به پیامی بود که در اول ماه می از سوی مدیر ارتباطات کاخ سفید روی توئیتر[۱] قرار گرفت که اعلام میکرد: «رئیسجمهور ایالات متحده امشب ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه با مردم سخن خواهد گفت.» این پیام ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه ارسال شده بود و اشاره داشت بهحضور ناگهانی باراک اوباما[۲]. کمتر از یک ساعتِ بعد، نخستین گزارش در مورد آنچه قرار بود رئیسجمهور بگوید، رسید و آن اعلام مرگ اُسامه بنلادن[۳] بود.
این خبر از سوی یک کانال خبری ۲۴ ساعته پخش نشد، بلکه به شکل پیام روی توئیتر توسط کیت اورباهن[۴]، رئیس کارکنان وزیر دفاع پیشین، دونالد رامسفلد[۵]، در ساعت ۱۰ و ۲۵ دقیقه شب ارسال شد: «یک فرد موثق به من گفته است که آنها اُسامه بنلادن را کشتهاند» (Urbahn, 2011). این توئیت در رسانههای اجتماعی[۶] بازتاب یافت و واکنشها و بحثهای فراوانی را روی توئیتر دامن زد. در ساعت ۱۱ و ۳۵ دقیقه شب، یعنی درست یک ساعتِ بعد، اوباما تأیید کرد که نیروهای ویژه امریکا، اُسامه بنلادن را در منطقه ایبتآباد پاکستان – منطقهای که از اسلامآباد دو ساعت فاصله دارد – کشتهاند. جریان پیامهای روی توئیتر به اوج رسید و پس از سخنرانی اوباما، شرکت توئیتر چهار هزار توئیت در ثانیه را ثبت کرد (Twitter Comms, 2011). در میان این پیامها از یک مشاور تکنولوژی اطلاعات در پاکستان نیز پیام وجود داشت (Butcher, 2011).
مرگ اُسامه بنلادن موجب شد که یک ارتباطگر بگوید که توئیتر «اهمیت سیانان» را تجربه کرده است (Rosof, 2011)، اشاره به اینکه چگونه سیانان[۷] در کانال خبری ۲۴ ساعته خود در هنگام نخستین جنگ خلیج فارس، هجوم هواپیماها و بمبارانِ بغداد را بهصورت زنده و فوری نشان داد. اما این اولینبار نبود که توئیتر نقش مهمی را در جریان اخبار فوری و پخش آن ایفاء میکرد.
سرویس پیامرسانی اجتماعی بهخاطر نقشی که در پوشش رویدادهایی مانند زلزله ایالت سیچوان[۸] چین در مه سال ۲۰۰۸، حمله تروریستی بمبئی در نوامبر سال ۲۰۰۸ (BBC News, 2008)، سقوط هواپیمای امریکایی بر روی رودخانه هادسون[۹] در ژانویه سال ۲۰۰۹ (Kwak et al., 2010)، حوادث پس از انتخابات ایران در ژوئن ۲۰۰۹ (Grossman, 2009) و قیام مردم مصر (Crovitz, 2011) ایفاء کرد، بهصورت یک نورافکن رسانهای درآمد و مرکز توجه قرار گرفت. توئیتر در تاریخ کوتاهِ شش سالهاش، بهصورت شبکه رسانهای کوچکی توسعه یافته است تا اخبار فوری پخش کند، جریان اطلاعات را تسریع کند و موجب شود که یک ارتباطگر بگوید: «خبر دیگر وقوع رویداد نیست، توئیت است» (Solis, 2010).
توئیتر یکی از گسترههای ارتباطات دیجیتالی است که بهصورت ابزار و سرویس عمل میکند و بهتمام معنا یک رسانه اجتماعی را نمایندگی میکند. نحوه جمعآوری، انتشار و پخش، و مصرف خبر را متحول میسازد و بر مسیر عمل و رویه روزنامهنگاری تأثیر میگذارد. الگوی رسانههای اجتماعی بر پایه مفهوم رسانههای مشارکتی[۱۰] و فرهنگ آن بنا میشوند، که در آنجا افرادی که قبلاً مخاطب نامیده میشدند (Rosen, 2006)، کاری فراتر از خواندن صِرف اخبار انجام میدهند. تکنولوژیها به سازمانها و شهروندان امکان میدهند تا بعضی کارکردهای ارتباطاتی را برای گزارشهای دستِ اول بهعهده بگیرند، کارکردهایی که در گذشته عمدتاً در اختیار نهادهای رسانهای قرار داشت. اکنون دیگر معمول شده است که نخستین گزارشها، عکسها و ویدئوی یک رویداد خبری فوری، از سوی افرادی ارسال شوند که در محل حادثه حضور دارند و آنها را تهیه کردهاند. در نتیجه، دورزدن رسانههای جریان اصلی در رسانههای اجتماعی به جزئی جدانشدنی از فرایند جمعآوری اخبار از سوی سازمانهای خبری تبدیل شده است.
جریان اطلاعات روی رسانههای اجتماعی چون توئیتر را میتوان یک روزنامهنگاری فراگیر[۱۱] دانست (Hermida, 2010a; 2010b). روزنامهنگاری فراگیر میگوید که روزنامهنگاری به پدیدهای همهجا حاضر تبدیل شده است، مثل هوایی که تنفس میکنیم و علت آن پیدایش و جذابیت سیستمهای ارتباطات اجتماعی است که اطلاعرسانی و آگاهیبخشی میکنند. توئیتر بخشی از یک سیستم رسانهای فراگیر است که کاربرانش را قادر میسازد به جریانهای خبری و اطلاعاتی عمیقاً وارد شوند و این مسئله هم در مورد رسانههای سنتی و هم در مورد ارتباط کاربران با یکدیگر مصداق دارد.
جریانهای آگاهیبخشِ اجتماعی تجربه خبری چندجانبه و پراکنده را بهوجود میآورند، تغییرجهت و دورشدن از الگوی کلاسیک روزنامهنگاری بهعنوان قالبی برای ارائه گزارش و تحلیل رویدادها از طریق روایتها را نشان میدهد. فوریت و سرعتِ پخش دادههای کوچک میتواند قابلیتهای شناختی روزنامهنگاران و مخاطبان را از میان همین موارد جزئی به نقطهای مهم بکشاند و گسترش دهد تا تصویری توسعهیافته از رویدادها را بهدست بیاورند. در هنگام رویدادهای خبریِ فوری است که مشکل پیچیدهتر میشود. برای مثال، در جریان حوادث پس از انتخابات ایران در ۲۰۰۹، حجم توئیتهایی که واژه ایران در آنها بهکار میرفت به اوج خود رسید و عدد ۲۲۱ هزار و ۷۴۴ توئیت در ساعت را ثبت کرد. این رقم از میانگین حدود ۱۰ هزار توئیت به این مقدار رسیده بود (Parr, 2009).
ماهیت طاقتفرسا و زیاده از حدِّ پیامهای روی توئیتر یکی از متداولترین انتقادهای روزنامهنگاران است. نواه آرسنوکس[۱۲] و اِمی اشمیت وایز[۱۳] در تحلیلهای خود از پوشش رسانههای امریکایی طی سه سال نخست پیدایششان، متوجه شدند که منتقدان عموماً این سرویس را «بهخاطر انتشار سیلابی از اطلاعات بیفایده و بارکردن آن به کاربران مورد انتقاد قرار میدهند» (Arceneaux and Schmitz Weiss, 2010: 1271). در زمانهای دیگر نیز رسانهها در مورد توئیتر اظهار بدبینی میکردند. روزنامهنگاران آن را اینگونه توصیف میکردند: «توئیتر مثل جستوجو برای یک توصیه پزشکی در دنیای آنلاین، پُر است از پزشکان و معالجههای قلابی» (Goodman, 2009) و «توئیتر؟ سراغش نمی روم. کلاً آشغال است» (به نقل از Stelter, 2009). این ها شدتِ استهزای بعضی از افراد را در این حرفه بازتاب میدهد. حتی ستوننویس معروف نیویورکتایمز[۱۴]، مارین داوود[۱۵]، توئیتر را یک سیستم «نگرانکننده و اضطرابآور» توصیف میکند و به مؤسساش میگوید: «یک اسباببازی برای رفع خستگی افراد مشهور و دختران دبیرستانی ایجاد کردهاید» (Dowd, 2009).
واکنشهای منفی نسبت به توئیتر آن چیزی است که آرسنوکس و اشمیت وایز «فرایند مجادلهآمیز پذیرش تکنولوژی مینامند، زیرا همیشه به اشکال جدید رسانهها واکنش نشان داده میشود» (Arceneaux and Schmitz Weiss, 2010: 1263). نمونه آن تلگراف، رادیو و اینترنت است. در اوایل دهه ۲۰۰۰، هنگامیکه خروجیهای خبری جاافتاده خود را بهعنوان «آماتور» تلقی میکردند، که سرشار از خطا و مطالب بیعتبار بودند، واکنشهای اولیه روزنامهنگاران به نوع دیگری از رسانههای اجتماعی و وبلاگها در همین راستا بود (Tremayne, 2007: 261). آنچه روزنامهنگاران و سایرین را درباره تکنولوژیهایی مانند توئیتر ناراحت میسازد، این است که «این تکنولوژیها مفهوم جاافتاده ارتباطات را دچار فروپاشی میکنند و برداشتهای رایج از مکان و زمان و تمایز بین حوزه عمومی و خصوصی را متزلزل میسازند» (Arceneaux and Schmitz Weiss, 2010: 1265).
با توجه به بعضی انتقادات کلامی که از بستر[۱۶] رسانههای اجتماعی به عمل میآید، آرسنوکس و اشمیت وایز نتیجه میگیرند که پوشش رسانههای امریکا در مورد توئیتر مثبت بوده است، و اکثر گزارشها حداقل بعضی مزایا را برای آن برمیشمارند. شاید این نکته بهدلیل پذیرش سریع این سرویس از سوی اتاقهای خبر و روزنامهنگاران باشد. شمار فعالان حرفهای رسانهها که عضو توئیتر هستند و با آن ارتباط برقرار میکنند، موجب شده است که امریکن ژورنال ریویو[۱۷] در آوریل سال ۲۰۰۹ مقالهای با عنوان «انفجار توئیتر»[۱۸] منتشر کند. این مقاله نشان میدهد که بعضی از شخصیتهای کاملاً شناختهشده رسانهای دنبالکنندههایی دارند که تقریباً به اندازه تیراژ روزنامهها یا برنامههای تلویزیونیشان است، اما در عینحال این پرسش را هم مطرح میکند که آیا توئیتر «چیزی بیش از آخرین اسباببازی اطلاعاتی است؟» (Farhi, 2009).
از آن زمان تاکنون، انفجار توئیتر دامن اکثر اتاقهای خبر و روزنامهنگاران را گرفته است. پژوهشی در ایالات متحده امریکا نشان داد که در سال ۲۰۱۰ تمام سازمانهای خبری برجسته امریکا (۱۹۸ روزنامه و ایستگاه تلویزیونی) یک حساب رسمی در توئیتر داشتهاند (Messner et al., 2011). برخی از سازمانهای خبری کارکنان خود را تشویق کردهاند تا در این سرویس عضو شوند و حساب باز کنند، در حالیکه برخی نیز پُست جدیدِ «سردبیر رسانههای اجتماعی»[۱۹] را راهاندازی کردهاند تا از طریق آن با مخاطبان خود درگیر شوند و به گزارشگران خود آموزش دهند که چگونه از توئیتر میتوان حداکثر استفاده را بُرد (Gleason, 2010).
هر تکنولوژی جدید ارتباطی، از رادیو و تلویزیون گرفته تا اینترنت، بر چگونگی تفکر و عمل روزنامهنگاری تأثیر میگذارد. هنوز در مراحل اولیه درک چگونگی تأثیرگذاری توئیتر و ابزار پیامرسانی اجتماعی بلادرنگ قرار داریم که بر هنجارها و رویههای روزنامهنگاری کاملاً تثبیتشده متکی است. اما تحقیقات فراوانی وجود دارد درباره اینکه چگونه روزنامهنگاران جریان اصلی در حال فهم این مطلباند که چگونه میتوانند «قالبهای جدید رسانهای را که مستقیماً آنان را به معارضه و چالش میخواند» (Lasorsa et al., 2011: 1)، در خود ادغام کنند. توئیتر یکی از تکنولوژیهایی است که نقش سنتی دروازهبانی روزنامهنگاران را متزلزل میسازد، زیرا به هر کسی امکان جمعآوری، انتشار و توزیع اخبار و اطلاعات را بهنحوی گسترده میدهد. قبلاً استدلال کردهام (Hermida, 2010a: 4) که الگوی رسانههای اجتماعی در حال ایجاد شکلهای جدیدِ روزنامهنگاریاند و شیوهای را ارائه میدهند که در آن اینترنت بر رویههای روزنامهنگاری تأثیر میگذارد و بهعلاوه، چگونگی تعریف خودِ روزنامهنگاری را هم تغییر میدهد.
پانوشتها:
[۱]. تونیتر (www.twitter.com) بک سرویس میکروبلاگنویسی (Microblogging) است در مارس سال ۲۰۰۶ از سوی جک دورسی (Jack Dorsey)، بیز استون (Biz Stone) و ایوان ویلیامز (Evan Williams) شروع بهکار کرد. توئیتر که عضویت در آن رایگان است به کاربران اجازه میدهد، پیامهای کوتاهی معروف به توئیت را در ۱۴۰ کاراکتر یا کمتر به شبکهای از دوستان و آشنایان خود ارسال کنند. در این سرویس، آخرین خبرها بر روی صفحه پروفایل کاربر به نمایش در میآید و در عینحال فوراً برای کاربران دیگری که برای دریافت آن نامنویسی کردهاند، ارسال میشود. حتی فرستنده خبر میتواند ارسال پیام را محدود به گروه دوستان خود کند. در توئیتر افزون بر فرستادن نوشتار میتوان فیلم، عکس، و صدا نیز ارسال کرد.
[۲]. Barack Obama
[۳]. Osama bin Laden
[۴]. Keith Urbahn: @keithurbahn
[۵]. Donald Rumsfeld
[۶]. Social Media
[۷]. Cable News Network (CNN): www.cnn.com
[۸]. Sichuan Province
[۹]. Hudson River
[۱۰]. Participatory Media
[۱۱]. Ambient Journalism
[۱۲]. Noah Arceneaux
[۱۳]. Amy Schmitz Weiss
[۱۴]. New York Times: www.nytimes.com
[۱۵]. Maureen Dowd
[۱۶]. Platform
[۱۷]. American Journalism Review (AJR)
[۱۸]. The Twitter Explosion
[۱۹]. Social Media Editor
منبع: مرکز آموزش همشهری
ممنون
واقعا عالی بود 🙂
ایشالا یه روزی برای نا هم باز میشه!