امروز ایده محرک اصلی یک محصول یا خدمت است. ایده است که مشتری یا مخاطب را همراه می کند و محصول را به غایت می رساند و درنهایت شرکت یا سازمان را برند و سرپا نگه می دارد.
اما ایده ها از کجا می آیند؟ سوال ساده ایست. این افراد یا کارمندان هستند که ایده تولید و ارائه می کنند. حال هر ایده ای که باشد! پس قبل از ایده برای ما افراد ملاک هستند. به عبارتی، این افراد هستند که مهمترین منابع یک سازمان محسوب می شوند تا آن را به تجلی برسانند. رشد فکری افراد رشد ساختاری سازمان است. هیچ کس نیست که بخواهد سازمانش پیشرفت نکند.
اما آنچه که در برخی سازمان های امروزی رخ می دهد برعکس این جریان است. کارمندان بی اهمیت ترین و ابزاری ترین فرد ممکن به شمار می روند! اصلا مهم نیست که ایده از فکر چه کسی سرچمشه گرفته است و تنها منافع و اهداف سازمانی مهم هستند.
اما خروجی این جریان چیست؟ اینکه افراد سرخورده می شوند و دیگر به فکر تولید ایده و کمک به سازمان نمی روند! اینکه سازمان کم کم دچار یک چرخه باطل می شود و روندهای جاری انجام می شود. اینکه افراد دیگر از محیط کاری خود راضی نیستند! هرچند اگر کاری نکنند و بیکار باشند! احساس مفید نبودند، بدتر از سخت کارکردن است.
در کتاب زندگینامه استیو جابز می خواندم که وی در اپل یک دفترچه ثبت ایده و اختراع داشت که هر ایده به اسم افراد ثبت می شود که در ثبت نهایی محصول نیز مورد توجه است. البته بماند که برخی محصولات نیز به اسم مدیران اپل نیز ثبت شد.
بیاییم دفترچه های ثبت ایده درست کنیم. هرچند به آن پایبند نباشیم. حداقل در ذهن دفترچه ای برای احترام به کارمندان بسازیم. اجازه دهیم کارمندان احساس مفید بودند داشته باشند.
اجازه دهیم کارمندان از کارشان لذت ببرند. حال شاید کارهایشان علاقه مندیشان نباشد! اما می توان محیطی را فراهم کرد که افراد به کارشان علاقه مند شوند!
پیشنهاد می کنم مطلب خوب دوست عزیزم امیر مهرانی درباره علایق را نیز بخوانید.
عالی بود جواد جان، موافقم شدیدا که افراد و منابع انسانی سرمایه های اصلی سازمان ها هستند که متاسفانه معمولا از این سرمایه ها غفلت میشود.
قدر ایده هایی که به قول امیر مهرانی عزیز گهگاه به ذهن حمله می کنند رو باید دونست !
بعد دوستان می گن چرا همیشه دفترچه هات همراهته ! خوب برای همینه دیگه .
موفق باشی