همه چیز بیدرنگ شده است! البته بیدرنگ ترجمهای برای real-time است. سیستمعامل بیدرنگ، وب بیدرنگ و بازاریابی بی درنگ اینها اصطلاحاتی است که با اهمیت یافتن بحث زمان واقعی ( لحظهای و بی درنگ) رواج یافته است. اکنون همه چیز در چشم انداز«زمان واقعی» رخ میدهد و ما با فرض زندگی در « سیستم- یک- زمانی» به سرخواهیم برد.
اما در بازاریابی بیدرنگ با این سوال مواجه میشویم که چرا برندها برای تولید محتوای بهموقع وبصری که بتواند علایق مخاطبانشان را با آخرین اخبار و روند گفتگوها منطبق سازد، با یکدیگررقابت میکنند؟ مشتریان برای پویایی، مشارکت و ارتباط، انتظارات بالاتری نسبت به گذشته دارند. مطالعه ادیسون نشان میدهد که ۴۲ درصد از مشتریان براین عقیده هستند که نام های تجاری باید درعرض یک ساعت به سوالات آنها پاسخ دهد. امروزه اخبار، الگوها و گرایشها سریعتر از همیشه درحال سفر هستند؛ بنابراین اطلاعات بیش از حدی برای پردازش وجود دارد و به نسبت دو سال گذشته، بیش از ۶۰ برابر مطلب درباره نامهای تجاری در خوراک خبری ما وجود دارد. مردم دیگرهرآنچه که در حاشیه صفحه نمایش خود میبینند، نادیده میگیرند.
بازاریابی بیدرنگ نیازمند آن است که خیلی بیشتر و جلوتر از زمان حال باشد. یک برند برای اینکه واقعا مفید باشد، باید منافع زودگذر و کوتاه مدت خود را با روایت بلندمدت (ماندگاری) نام تجاری خود مطابقت دهد. درحقیقت برای برندها تاکید بر فوری و لحظهای بودن، مهمتر از درک و بیان داستان نام تجاری شان میباشد. موقعیتهای تولید محتوای لحظهای، فرصتهای روشن و شفافی هستند که اگر با احتیاط مورد استفاده قرار نگیرند، میتوانند به آسانی یک نام تجاری را از داستان اصلی خود منحرف کنند. پس لازم است که این محتوای لحظهای و موفق بسیار به موقع مورداستفاده قرارگیرد، مرتبط با نام تجاری باشد و درمیان مخاطبانتان طنینانداز شود. توجه به این موضوع، تضمین میکند که داستان نام تجاری، داستان هرکسی نیست و مختص خود شماست و به پیشبرد روایت کلی نام تجاری کمک می کند.
آزمایش با زمان واقعی
در ۱۲ماه گذشته، ادلمن (شرکت روابط عمومی که برای کمک به ایجاد برندهای پیشرو در شیکاگو تاسیس و به نام بنیانگذار آن دانیل ادلمن نامگذاری شد) تولید محتوای فوری نام تجاری را برای بسیاری از مشتریان خود از جمله کاپیتان مورگان، فولکس واگن و ادوب توسعه داده است. به طور متوسط، این پستها چهار تا شش برابر سطح یک پست معمولی تولید شد. اما به همان اندازهای که این افزایش محتوا در مشارکت کوتاه مدت مهم بود، هریک از آنها برای پیشبرد موضوع محتواهای مهم برند طراحی شد. همه این تجربیات لحظهای بواسطه درک زیرکانه از نام تجاری حاصل شد.
این حرکت به سوی اشکال جدید محتواهای اجتماعی، فقط به دلیل تولید لایکهای بیشتر در فیس بوک، نمایشها در یوتیوب یا ارسال دوباره توییت های اشخاص دیگر نیست؛ بلکه برای اطمینان از دوام طولانی مدت یک نام تجاری بواسطه تعامل عمیق با طرفداران درخصوص علاقه مندیهای آنهاست. چه انتظار تولید محصول بعدی را داشته باشید و یا داستان بعدی، مشتریانی که به طور فعال یک نام تجاری را دنبال میکنند، در طولانی مدت تبدیل به وفادارترین طرفدارآن نام تجاری میشوند.
اتاق خبر خلاق
موفقیت این نوع جدید از توسعه محتوا، رویکرد ما درخصوص بازاریابی بلادرنگ، داستان سرایی درباره نام تجاری، شکلدهی به توسعه مدلها و بکارگیری بهترین شیوه برای هر کدام را معتبر ساخته است. ادلمن رویکرد خود به بازاریابی بلادرنگ را در قالب اتاق خبر خلاق رسمیت بخشیده است.
ادلمن اتاق خبرخلاق خود را به منظور کمک به علایم تجاری ایجاد کرد تا روند گفتگوها را به سمت یک نام تجاری مرتبط بصری تغییر دهند که به جای روزها، ساعتها در وجود مخاطبان طنین انداز شود. بعلاوه ادلمن و تیم برندهای مشتری، ترکیبی از محتوای خلاق، مداوم، لحظهای و برنامه ریزی شده را ایجاد کردند که به طور استراتژیک از طریق رسانههای پرداختی تقویت شدند.
این نسخه بدان دلیل اثرگذار است که چهاررشته حیاتی مدیریت جامعه، خلاقیت، تجزیه و تحلیل و رسانههای پرداختی را عمیقا با یکدیگرادغام میسازد تا دادههای فوری، بینش مخاطبان، تعالی طراحی و توسعه فوری را فراهم سازد. هر لایه از این ادغام، بهره وری فرایند اتاق خبر خلاق را افزایش میدهد و تضمین میکند که بازاریابی بلادرنگ می تواند به شکلی کارآمد و موثر اجرا شود.
پنچ مرحله فعال سازی اتاق خبر خلاق
جهش به بازاریابی بلادرنگ نسبتا آسان است، بسیاری از مردم سعی میکنند تا آن را انجام دهند. در شکل تئوری آن، همه آنچه که شما لازم است انجام دهید انتخاب یک داستان، نوشتن یک لطیفه، خلق تصویر و ارسال آن است. اما مشکل است که همه اینها به درستی انجام شود. گسترش به موقع محتوا که مرتبط با طرفدارانتان باشد و به ارزش نام تجاری بیافزاید.
اتاق خبر خلاق ادلمن شامل یک فرایند مهم ثبت نام است که استراتژیستهای نامهای تجاری، مدیران جامعه، معماران و طراحان را مطمئن میسازد که برای برنامه به بهترین سبک، روش ومتناسب با اهداف کنارهم قرار گرفتهاند. این پنج مرحله به شرح ذیل است:
۱- تعریف شخصیت اجتماعی: ویژگی های نام تجاری، شامل خصوصیات شخصیتی نام تجاری را صراحتا به شخصیت اجتماعی بازگو میکند و نیز آنها را از جهت صدا و لحن ، زبان شناسی، نگرش، شور و اشتیاق، شوخ طبعی و آهنگ تصفیه میکند.
۲- تعیین قرابت و پیوندهای مخاطبان: علایق و پیوندهای مخاطبان اجتماعی معاصر و هدف را مورد کنکاش قرار میدهد تا به سمت رویکردهایی که الهامبخش تعاملی حرکت کند.
۳- بسط موضوعات محتوا: موضوعات محتوایی مرتبط را به منظور ایجاد یک فیلتر انتقادی شناسایی میکند؛ برای ارزیابی اینکه آیا اخبار، وقایع، روندها یا الگوهای رفتاری با نام تجاری و مخاطبانش مرتبط هستند یا نه!
۴- تعیین موضوعات به منظور اجتناب از: این مورد به همان اندازه شناسایی موضوعات مهم است و هرگز نباید برای محتوای اتاق خبرخلاق مورد استفاده قرار گیرد یا اینکه باید با دقت فوقالعاده بکار برده شود.
۵- تنظیم اهداف عملکرد: ایجاد معیار عملکرد، نام تجاری را قادرخواهد ساخت تا به مقایسه عملکرد پستهای محتوایی فوری با محتواهای برنامهریزی شده، بپردازد.
شما به شکل زیر نگاه کنید تا درک کنید از برای ساختن یک داستان برای نام تجاری باید از کجا شروع کنید و عمومی کنید و با چه قسمتی باید موفقیت را اندازهگیری کنید.
این مطلب بخشی از مقالهای است که ادلمن منتشر کرده است که در پست بعدی قسمتی دیگر از آن را منتشر میکنیم.
خیلی جالب بود، ممنون